خلاصه داستان :
در یک مزرعه دورافتاده ی پرورش گوسفند در یکی از روستاهای تگزاس، پدر یک خانواده آخرین نفسهایش را میکشد. فرزندان خانواده در حالی برای وداع با پدرشان به مزرعه بازمیگردند که بیشتر نگران احوال مادرشان هستند. نوشتههای مادر خانواده در دفترچه خاطراتش و مجموعه صلیبهایی که جمع کرده (و به آنها اعتقادی ندارد) نشان از این دارند که او معتقد به حضور یک موجود شیطانی است که تلاش میکند به شوهرش آسیب برساند.