خلاصه داستان :
داستان نویسندهای که رماناش ممنوع و نمایشاش لغو میشود. در ادامه به ایده رمانی فکر میکند که یک موجود شیطانی به نحوی انتقام تمام این بلایا را میگیرد، هرچند که میداند این رمان نیز منتشر نمیشود اما معشوق او یعنی مارگاریتا، او را مجبور میکند که رمان را بنویسد.