خلاصه داستان :
داستان مردی میانسال بهنام گو ونتانگ که تنها زندگی میکند و با عکاسی بهنام اویانگ ونهویی در محل کار آشنا میشود. روزی گو ونتانگ بهصورت اتفاقی محل زندگی پدرش را که چهل سال پیش ارتباطش با او قطع شده بود را پیدا میکند و اویانگ او را تشویق میکند تا پدرش را ملاقات کند و رابطهی پدر و پسری از دست رفتهشان را دوباره بسازد.